چند مدتیه که با دوستان تو فرندفید هستیم.
در این مدت خصوصا در ایام انتخابات بحث های شدیدی بین بچه ها بود. حالا به این حاشیه ها کار ندارم. چیز دیگه میخوام بگم.
این مدت اونجا همه کنار هم بحث میکردن و حضور داشتن و حضور دوستان انقدر ملموس بود که فاصله حس نمیشد. معمولا از تموم شهرها کاربر هست . میخوام از اونشب کذایی بگم.
اونروز بعد از ظهر درگیری شدیدی شده بود تو فرندفید و خب بچه ها با شدت تموم با هم بحث میکردن. یوهویی آسمون تپید و همه چی بهم ریخت...
فرندفید فیلتر شد و مسنجر هم قطع شد و جی میل بعد از سه ساعت کلنجار رفتن به سختی باز میشد . در کنار تموم اینها قطع تلفن و اس ام اس رو هم داشته باشید.
ساعات سختی بود.. یوهویی حس میکردی که گم شدی. هیچ راه ارتباطی با بچه ها نبود. تنها جی میل بود که به سختی باز میشد و سرعت پایین بود . احساس میکردی گم شدی. حس میکردی از همه جدا افتادی. حس بازموندگان عصر یخی به آدم دست میداد.
تموم کسانیکه تا اون ساعت نزدیکت بودن و حتی فاصله ی بین شهرها رو حس نمیکردی یوهویی ازت دور شده بودن .. شب سختی بود.. خیلی سخت ..
لازم به ذکر بوده که برخی افراد به یمن برکت فیلتر شکن و از این حرفا همون شب اول وارد فرندفید شده بودن مثل......
معلومه دیگه مثل کی!!!
|
لیست یادداشتهای آرشیو نشده |
|