دوستی - ما دو نفر

ساکت می گردد تا سلامت بماند و می پرسد تا بفهمد . [امام علی علیه السلام ـ در توصیف مؤمن ـ]

ما دو نفر

سوتک ( پنج شنبه 88/2/3 :: ساعت 7:5 عصر )

هر چه فکر می‏کنی نمی‌فهمی یک‌دفعه سروکله‌ش از کجا پیدا شد. نمی‌فهمی چه شد. فقط یک‌دفعه چشم باز کرده‌ای و دیده‌ی دوستش داری.
هر چه فکر می‌کنی که شما دو نفر چه ربطی می‌توانید به‌هم داشته باشید، هر چه دنبال وجوه مشترک می‌گردی، هر چه دنبال چیز خارق العاده‌ای در وجودش می‌گردی، پیدا نمی‌کنی.
و باز می‌مانی انگشت به دهن که بین این همه آدم چرا شما دو نفر باید با هم دوست شوید؟!
...
بیشتر که فکر می‌کنی انگار همیشه همین‌طور بوده است. اصلا انگار قاعده‌ی دل همین است؛ همین بی‌قاعده بودنش. همین که نفهمی چه شد؟ کِی شد؟ چرا شد؟ و... فقط چشم باز کنی و ببینی دوستش داری...

درگوشی:
گاهی عاقلانه می‌نشینم به دودوتا چهارتا. این‌جوری که نمی‌شود!

کلمات کلیدی : عقل، دل، دوستی، روابط بین فردی

نوشته های دیگران ()

لیست یادداشتهای آرشیو نشده

پوسیده
این روزهای من و تو
دوتا یا یکی
گریه ایَم خب
درباره ی الی
[عناوین آرشیوشده]