یه جورایی هق هق گریه مانع حرف زدنش میشد و حوصله ی جواب دادن نداشت. بالاخره وقتی راضی به حرف زدن شد و ازش خواستم علت اونهمه ناراحتی رو بگه ، گفت:
خدا کنه که هرگز دو حس رو تجربه نکنی.
حس هیچ شمرده شدن و
حس پوچی زمانی که منتظر یه عکس العمل دیگه هستی.
تا حس نکنم نمیتونم چیزی بگم.
|
لیست یادداشتهای آرشیو نشده |
|