سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جویای دانش در سایه عنایت خداوند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
ما دو نفر
سایه ( یکشنبه 88/4/7 :: ساعت 12:39 صبح )

چند مدتیه که با دوستان تو فرندفید هستیم.
در این مدت خصوصا در ایام انتخابات بحث های شدیدی بین بچه ها بود. حالا به این حاشیه ها کار ندارم. چیز دیگه میخوام بگم.

این مدت اونجا همه کنار هم بحث میکردن و حضور داشتن و حضور دوستان انقدر ملموس بود که فاصله حس نمیشد. معمولا از تموم شهرها کاربر هست . میخوام از اونشب کذایی بگم.

اونروز بعد از ظهر درگیری شدیدی شده بود تو فرندفید و خب بچه ها با شدت تموم با هم بحث میکردن. یوهویی آسمون تپید و همه چی بهم ریخت...

فرندفید فیلتر شد و مسنجر هم قطع شد و جی میل بعد از سه ساعت کلنجار رفتن به سختی باز میشد . در کنار تموم اینها قطع تلفن و اس ام اس  رو هم داشته باشید.
ساعات سختی بود.. یوهویی حس میکردی که گم شدی. هیچ راه ارتباطی با بچه ها نبود. تنها جی میل بود که به سختی باز میشد و سرعت پایین بود .  احساس میکردی گم شدی. حس میکردی از همه جدا افتادی. حس بازموندگان عصر یخی به آدم دست میداد.
تموم کسانیکه تا اون ساعت نزدیکت بودن و حتی فاصله ی بین شهرها رو حس نمیکردی یوهویی ازت دور شده بودن .. شب سختی بود.. خیلی سخت ..

لازم به ذکر بوده که برخی افراد به یمن برکت فیلتر شکن و از این حرفا همون شب اول وارد فرندفید شده بودن مثل......
معلومه دیگه مثل کی!!! 




سایه ( یکشنبه 88/2/27 :: ساعت 1:44 صبح )

کاش
کاش بعضی چیزها رو آدم هرگز متوجه نشه.
کاش بعضی چیزها رو آدم سعی نکنه بفهمه..
کاش بعضی چیزها هرگز شنیده نشه...
کاش بعضی چیزها هرگز دیده نشه..
کاش آدما انقدر کنجکاو نباشن...

در گوشی:
کاش هرگز به آدما حس احمق بودن دست نده...



  • کلمات کلیدی :

  • سایه ( پنج شنبه 88/2/17 :: ساعت 7:0 عصر )

     

    پی نوشت :
    * این متن سرشار از عصبانیت مخاطب خاص دارد.
    * لطفا کسی به خودش نگیرد
    * لطفا فقط یه نفر به خود بگیرد
    * افتاد فلانی؟؟!!
    *  .



  • کلمات کلیدی : سایه، عصبانی، سوتک

  • سایه ( جمعه 88/2/11 :: ساعت 1:27 عصر )

    یه جورایی هق هق گریه مانع حرف زدنش میشد و حوصله ی جواب دادن نداشت. بالاخره وقتی راضی به حرف زدن شد و ازش خواستم علت اونهمه ناراحتی رو بگه ، گفت:

    خدا کنه که هرگز دو حس رو تجربه نکنی.
    حس هیچ شمرده شدن و
    حس پوچی زمانی که منتظر یه عکس العمل دیگه هستی.

    تا حس نکنم نمیتونم چیزی بگم.



  • کلمات کلیدی : ارزش گذاری

  • سایه ( یکشنبه 88/2/6 :: ساعت 12:20 صبح )

    حتما فیلم اخراجی های 2 رو دیدین؟
    نمیخوام باب انتقاد و یا تعریف و تمجید رو اینجا باز کنم. بعد از دیدن فیلم اخراجی های یک ، خب خیلی نقد و انتقاد و لعن و تعریف و از این حرفها شد. من خودم فیلم رو دیدم و خب خیلی هم خندیدم اما وقتی شنیدم که قرار شده که تو جشنواره های بین المللی نمایش داده بشه ، خب خیلی ناراحت شدم و به نظرم اومد که نمیشه تحلیل درست از این فیلم برای فرهنگ های غیر ایرانی که با جنگ و بچه های جنگ ما از نزدیک آشنا نبودن، نشون داد.

    بعد از دیدن فیلم اخراجی های دو، خب تو سالن سینما مردم خیلی میخندیدند، اما اونچه به ذهنم اومد، این بود که این فیلم، خوب تونست مردم رو بخندونه و در گیشه موفق بود اما خب حس کردم که اصلا حرفی برای گفتن نداشت. یعنی حتی همون مقدار حرف اخراجی های یک رو هم نداشت. واقعا حرفی برای گفتن نداشت.
    بقول راننده ماشینی که امروز سوار شدم... برو خانوم ببین تا بتونی کلی بخندی....
    خب همین. فقط همین.




    <      1   2   3      >

    لیست یادداشتهای آرشیو نشده